11.1.10

پاسخ سارا نیکو به اظهارات اکبر گنجی

در کشور «امام زمان» اکبر گنجی هم گاندی می شود!سارا نيکو اخیرا اکبر گنجی يکی ازسازماندهندگان و بنیانگذاران سپاه پاسداران رژیم دار و شکنجه جمهوری اسلامی که در سالهای اخير همواره با کتمان گذشته سرکوبگرانه اش در تلاش بوده تا به خود ظاهر ی دمکرات ببخشد، در چهارچوب پروژه " کمپین جنایت علیه بشریت " در پارلمان سوئد حضور يافت و طی سخنرانی ای خواستار تشکیل دادگاهی برای محاکمه سران جنايتکارجمهوری اسلامی شد. جالب است که در جريان اين سخنرانی یکی از حاضرین در جلسه با صدای بلند فرياد زد که اگر چنين دادگاهی شکل بگيرد " خود گنجی نیز باید بخاطر عضویت در سپاه و همکاری با رژیم محاکمه شود". گنجی که برای دريافت بودجه چند ميليون دلاری ای که برای راه اندازی پروژه " کمپین جنایت علیه بشریت " تدارک ديده است به اين کشور رفته بود مصلحت را در آن ديدکه در مصاحبه ای که رادیو پژواک سوئد با وی نمود به نقش خود در سپاه پاسداران - اين چماق سرکوب توده ها- اعتراف نموده اما با توسل به توجيهات مبتذلی به توجیه اعمال سرکوبگرانه اش بر عليه توده ها برخيزد. در سالهای اخير اکبر گنجی همواره در مقابل افشاگريهای نيرو های انقلابی ، نقش خونبار خود در سپاه پاسداران را کتمان می کرد و به اين هم اکتفاء نکرده و نيرو های افشاگر گذشته جنايتبارش را متهم به اين می کرد که "بلادليل" و بدون ارائه مدرکی بر عليه وی سمپاشی کرده و خود را در جايگاه "قاضی" قرار داده اند. اما حالا معلوم می شود که آن افشاگريها درست ، و بر عکس اين جناب گنجی بوده که به قول خودش از ترس اينکه "فکر میکردم که برخی پیامد ها داره که شاید خوب نباشه" از بيان حقيقت طفره رفته و باز هم به قول خودش "کوشش من این بود که تا حالا صحبت نکنم." اينکه چرا کسی که ادعای جدا شدن از جمهوری اسلامی را دارد بايد حقايق را از مردم پنهان نمايد و در مقابل افشاگريهای نيروهای انقلابی آنها را متهم به دروغ گوئی کند و اينکه چه منافعی چنين لاپوشانی به همراه دارد البته امری نيست که بر هيچ انسان آزاده ای روشن نباشد اما قبل از پرداختن به چنين امری بهتر است به توجيهات پاسدار ی بپردازيم که هنوز هم در پاسداری از نظم ظالمانه حاکم از توسل به هيچ دروغ و ترفندی کوتاهی نمی کند تا قادر شود دستان آلوده به خون اش را از انظار مخفی سازد. چرا که خود خوب می داند که سپاه پاسداران يکی از اصلی ترين ابزارهای جمهوری اسلامی جهت سرکوب مبارزات مردم و آزاديخواهان ايران بوده و به ويژه در دهه 60 هزاران نفر از آزاديخواهان کشور را پاسداران همين سپاه به وحشيانه ترين شکلی به قتل رسانده اند. اکبر گنجی در پاسخ به خبرنگار راديو پژواک سوئد می گوید : " بله انقلاب که پیروز شد من یک جوان 19 ساله بودم به سپاه پاسداران پیوستم. سپاه پاسداران گفته میشد که تشکیل شده برای دفاع از انقلاب و شما بخاطر دارید در همان شرایطی که گروه های مارکسیست و سازمان مجاهدین خلق ایران شعار میدادند که ارتش را منحل کنید همزمان شعار میدادند که سپاه پاسداران را به سلاح های سنگین مجهز کنید. اگر کسی به گذشته نگاه میکنه باید بدقت بره تو همون کانتکس به اون ها نگاه کنه به وضعیتی که بودیم درش نگاه کنه و در اون زمان از نظر همه گروه ها سپاه یک نیروی انقلابی چیز میشد که حتی آن ها خواهان بودند سپاه به سلاح های سنگین مجهز بشه . من به سپاه پیوستم 58 این طورا بود که من پیوستم و این تا سال 63 بود. من در مورد اون تاریخ و وقایع اون دوره یعنی وقایعی که در سپاه بود و نقشی که من داشتم کوشش من این بود که تا حالا صحبت نکنم. یعنی فقط به این اکتفا کردم همیشه بگم که من بله عضو سپاه بودم همه جا هم گفتم و هیچ نقطه پنهانی نیست اگر چه با سیل اتهامات بلادلیل ولی هیچ موقع بنابر دلائلی نمی خواستم در این مورد اطلاع رسانی بکنم بخاطر اینکه فکر میکردم که برخی پیامد ها داره که شاید خوب نباشه ولی حداقل این توضیح رو به شما میتونم بدم که اون چیزی که امروزه راجب به نقش سپاه گفته میشه در جامعه ایران و برای خیلی کس ها امروز خیلی چیز علنی و مهمی است که همه لازم می بینند راجبش مقاله بنویسند، بگند سپاه را ببینید تو مملکت چقدر نقش پیدا کرده ،تو سیاست دست این هاست اولین کسی که شاید شکفت در ایران در مقابل این فرایند ایستاد و تا پای اعدام هم پیش رفت خود من بودم ...." پرداختن به این مصاحبه از آنرو اهمیت دارد که در شرایطی که مبارزات مردم ایران بر علیه رژیم جمهوری اسلامی هر روزه اوج تازه ای می گيرد، برخی از مهره های سابق رژيم که تا ديروز دست در دست احمدی نژاد و خامنه ای به چپاول دسترنج کارگران و زحمتکشان و سرکوب خونين اعتراضات و مبارزات توده ها می پرداختند حال در کسوت اپوزيسيون جمهوری اسلامی قيافه "دمکرات" گرفته و اين بار در اين لباس به دفاع از "نظام مقدس جمهوری اسلامی" خود برخاسته اند. افرادی چون مهاجرانی،سازگارا،سروش ، گنجی و ...که امروز زير پرچم موسوی سينه می زنند و به اين وسيله در تلاش اند تا خيزش بزرگ مردم ما را از محتوی تهی سازند. گنجی و امثال وی با اين ترفند می کوشند در صفوف مبارزاتی مردم نفوذ کرده و آنرا به انحراف بکشانند. افرادی چون گنجی با توجیه عملکرد گذشته خویش و با انکار سهمی که در بنا نهادن سیستم سرکوب جمهوری اسلامی داشتند امروز نه تنها از اعمال گذشته خود پشیمان نیستند و حاضر به پذیرفتن هیچ مسئولیتی در مقابل مردم نیستند بلکه این چنین وقیحانه مبارزین و نیروهای انقلابی را که تا پای جان در مقابل مزدوران جمهوری اسلامی مبارزه کردند را همکیش خود معرفی میکند و با اینکار قصد دارد که نیروهای انقلابی و مبارز را در جنایات خود سهیم نمايد. گنجی این پاسدار سابق سپاه پاسداران که این روزها لباس دمکراسی خواهی بر تن کرده در این مصاحبه با گفتن اينکه "جوانی 19 ساله بودم " رياکارانه قصد دارد تا سمپاتی مخاطبین خود را با توجه به خامی و جوانی خودش بر انگیزد ، اما باید به این نکته مهم توجه داشت که گنجی پاسدار جوان 19 ساله در آن شرایط سال های سیاه دهه 60 مسئولیت پیگرد ، دستگیری ، زندان و شکنجه شدن جوانانی را در همان سال های بقول خودش بین 58 تا 63 به عهده داشت که اکثر آنها به مراتب جوانتر از گنجی بودند. سال هایی که گنجی بسیار ساده با گفتن" من به سپاه پیوستم 58 این طورا بود که من پیوستم و این تا سال 63 بود" از کنارش می گذرد ، 5 سال از سیاه ترین دوران های تاریخ معاصر جامعه ما را رقم زده است، سال هایی که جمهوری اسلامی توانست با تکیه بر گنجی و امثال وی پایه های خود را بر روی اجساد انقلابی ترین زنان و مردان نسل انقلابی ایران بنا نهد و جامعه ایران را به جهنمی غیر قابل تحمل تبدیل کند. این سال ها سال هایی سرنوشت ساز برای مردم ایران بود که اگر هزاران هزار مبارز راه آزادی در چنگال پاسداران و دژخیمان جمهوری اسلامی اسیر نمی شدند و به شهادت نمی رسيدند بی شک راه تحول جامعه جهت رسيدن به آزادی و دمکراسی هموار می شد. مفهوم واقعی این تاکيد که " بله انقلاب که پیروز شد من یک جوان 19 ساله بودم به سپاه پاسداران پیوستم" در عمل چیست؟ گنجی از دوران پر تلاطم نخستین سالهای حکومت جمهوری اسلامی در بین سال های 58 تا 63 که عضو سپاه پاسداران بوده صحبت میکند، زمانی که در واقعیت جمهوری اسلامی تداوم حیات 30 ساله اش را مدیون سرکوب وحشیانه مبارزات دمکراتیک و ضد امپریالیستی مردم ایران در آن سالهاست. نقش گنجی ها در واقعیت سازمان دادن به ماشین سرکوبی بود که موفق شد در یکی از درخشان ترین دوران های سرنوشت ساز تاریخ ایران مقاومت ها و مبارزات آزادیخواهانه مردم ایران را در تمامی عرصه های اجتماعی سرکوب کند.گنجی که بسیار کهنه کار تر از آن است که نداند شعار ننگین "پاسداران را به سلاح های سنگین مجهز کنید" شعار نیرو های مارکسیست و انقلابی و حتی شعار مجاهدين خلق هم که آن زمان خمينی را "رهبر مبارزات ضد امپرياليستی" می دانستند نبود فريبکارانه اين واقعيت را لاپوشانی کرده و به شنوندگان خود نمی گويد که اين شعار نه خواست نيرو های انقلابی بلکه پلاتفر م سازمان اکثریت در دفاع از دژخیمان جمهوری اسلامی بود که امروز هم کماکان از حامیان گنجی می باشند. مگر اکثريتی ها هم اکنون ازخادمین و همپالگی های کنونی "جمهوری خواه لائیک" گنجی نمی باشند؟ بنابراين این شعار بر عکس آنچه گنجی در این مصاحبه قصد دارد که آنرا به نیرو های مارکسیست و انقلابی وصل کند متعلق به اکثریتی های خائنی بود که آنزمان چاکرانه در کنار گنجی و برادران سپاهی اش جهت سرکوب نیرو های مبارز و انقلابی فعالیت می کردند و بقول خودشان چند سال با رژیم "همسویی" داشتند. تاریخ همانطور که داغ ننگ همکاری اکثریت با رژیم جمهوری اسلامی را هر گز پاک نخواهد کرد دستان گنجی که آلوده به خون آزاديخواهان می باشد را نيز فراموش نخواهد کرد. سازمان اکثریت شعار "پاسداران را به سلاح های سنگین مجهز کنید" را در شرایطی طرح میکرد که دقیقا سپاه با مجهز شدن به همین سلاح های سنگین بود که خلق های مبارز و از جمله خلق کرد را در کردستان مورد تهاجم قرار داده ودر خون غوطه ور ساختند، تمام کسانی که به نوعی در صحنه سیاسی جامعه ایران در سالهای 60 حضور داشتند بر ابعاد همکاری های برنامه ریزی شده اکثریت با رژیم جمهوری اسلامی واقف هستند . در آن سالها سازمان اکثریت، مشخصا به هوادارانش رهنمود شناسایی و معرفی نیرو های مبارز و انقلابی به سپاه پاسدارانی که گنجی یکی از بنیان گذاران آن بود را می داد. اسناد همه این جنانات موجود است و بخشی از آنها تحت عنوان "اسناد سخن می گویند" هم اکنون در سايت سياهکل(www.siahkal.com) قابل رجوع است. سازمان اکثریت هنوز هم با حفظ ماهیت بغایت پلید خود کماکان به جنا ح های درون حکومتی جمهوری اسلامی دخیل بسته به آن امید که فرجی حاصل شود تا این ها بتوانند پاداش 30 سال همسویی با جمهوری اسلامی را با سهیم شدن درقدرت بدست آورند. اما مسئله همکاری سازمان اکثریت با جمهوری اسلامی و سپاه پاسداران و نقشی که در سرکوب مبارزين ایفا کرد یک واقعيت تاریخی است که گنجی با فریبکاری نمی تواند رندانه آنرا به نیروهای مبارز و انقلابی وصل کند.گنجی در ادامه مصاحبه اش با راديو پژواگ جهت توجيه نقش خود در سپاه پاسداران يادش می افتد که "اگر کسی به گذشته نگاه میکنه باید بدقت بره تو همون کانتکس به اون ها نگاه کنه"اما گنجی درست به همان دليل که در طول اين سالها به قول خودش از "اطلاع رسانی" به مردم خود داری کرده بود آگاهانه تلاش نمی کند که اين به اصطلاح "کانتکس" را باز کند و در مقابل چشم شنوندگان خود قرار دهد. براستی آقای گنجی ، در چه "کانتکس" تاریخی باید به شراکت در جنایات بر علیه مردم ایران به شما نگاه کرد؟ چه "کانتکسی" جز اینکه قیام مردم ایران جهت سرنگونی نظام پهلوی شکست خورد و دشمنان مردم ایران این بار به جای تاج به عمامه متوسل شدندو از همان روز اول کمر به در بند کشیدن مردم ایران بستند، کارگزارن رژیم خمینی جهت حفظ سيستم جابرانه حاکم و بنا کردن سلطه اهریمنی خود بر جامعه ایران با تمام قدرت به سازماندهی و باز سازی ماشین سرکوب پرداختند. و در چنين " کانتکسی " شما جزئی از این ماشین سرکوب بودید. ماشينی که وحشیانه تار و پود جامعه را در هم درید ، زنان را به بند کشید ، روزنامه ها را بست ، دانشگاه ها را تعطیل کرد، شورا های کارگری را سرکوب نمود ، خلق های ترکمن و کرد را قتل عام کرد ، در خیابان ها جرثقیل های اعدام راه انداخت و هزاران تن از بهترین زنان و مردان ایران را در سیاه چالهایش شکنجه کرد، هزاران نفر را کشت. براستی در چنين "کانتکسی" شما و یارانتان کجا ايستاده بوديد؟ و چه بر سر مردم ایرا ن آورديد؟ شمایی که در مقابل سوال خبرنگار رادیو که می پرسد : "اگر امروز شما به آن روزها نگاه کنید با توجه به جوی که بود آیا شما هم مرتکب کاری شدید که امروز پشیمان باشید که چرا مثلا علیه مردم عادی شما کاری انجام دادید؟"بی شرمانه می گویید: " بنده مرتکب هیچ کاری علیه مردم کشورم نشدم که بخوام بابت اون نگران باشم". و با اين موضع به احمدی نژاد جنايتکار ايراد می گيريد که مسئوليت اعمالش را نمی پذيرد و دروغ می گويد!!براستی اگر شما هیچ مسئولیتی در مقابل جنایاتی که در آن سالها مرتکب شدید ندارید پس چگونه میتوانید امروز به احمدی نژاد جلاد نقد داشته باشید ؟ چه جنایاتی را جانیانی چون احمدی نژاد و خامنه ای مرتکب شدند که شما ، حجاریان ، محسن رضایی ، موسوی ، خاتمی ، رفسنجانی و سازگارا انجام نداده اید؟ البته کسی که دروغ می گويد چه احمدی نژاد باشد چه شما به خوبی می داند که چرا بايد دروغ بگويد و چرا بايد با وقاحت مسئولیتی در مقابل اعمال ضد انسانی که مرتکب شده نپذيرد. شما بخوبی بر این امر واقف ايد که در صورتیکه حتی در حرف از نقشی که در تحکیم پایه های رژیم دیکتاتوری جمهوری اسلامی ایفا کرده ايد ابراز پشیمانی نمائید آنگاه مجبور خواهيد شد در مقابل مردم توضیح دهيد که در همان 5 سالی که در سپاه بوديد مرتکب چه جنایاتی بر علیه مردم و مبارزین ایران شديد و نتایج عملی آن اعمال چگونه ایران را به یک زندان بزرگ آنهم برای چند نسل از مردم ايران تبدیل کرد.البته اگر کسی فکر کند که داستان جناب گنجی به همين دروغ بافی ها و عدم "اطلاع رسانی" ها خلاصه می شود با گوش کردن به بقيه اين مصاحبه خيلی زود متوجه می شود که سخت در اشتباه بوده است چون جناب گنجی ادعا میکند که نه تنها هيچ جنايتی مرتکب نشده بلکه حتی هيچ اشتباهی هم نداشته و مهمتر از همه اينکه ايشان تازه " اولین کسی" بوده که در مقابل "فرايند"ی که کشور و سپاه پاسداران را به اينجا رسانده ايستاده و "تا پای اعدام هم پیش "رفته است و به قول خودش کسی که "شکفت در ایران"و"در مقابل این فرایند ایستاد و تا پای اعدام هم پیش رفت خود من بودم ....". و البته همه اين دروغ بافی ها و زمينه چينی ها برای اين است که جناب گنجی گام آخر را بردارد و با وقاحت ويژه پاسداران "ولايت مطلقه فقيه"در ادامه مصاحبه ، خود را گاندی ايران جا زده و در دل به ريش همه کسانی که فريب اين لاطائلات را می خورند بخندد. بهتر است برای اينکه فردا متهم به اين نشويم که بدون "مدرک " بر عليه جناب گنحی نه ببخشيد جناب گاندی ايران! حرف زده ايم به مصاحبه خودش رجوع کنيم. "هر جامعه ای نیاز به شخصیت های ملی داره، نیاز به افرادی داره که ما در مواقع بحرانی بتونیم روشون حساب کنیم . اگر ما قرار باشه نگذاریم تو میون ایرانیان یک شخصیت ملی شکل بگیره ، اگر قرار باشه همه رو لجن مال کنیم ، به همه فحش بدیم ، خوب این چه وضعی چه آینده ای میتونه برای ما درست که. هندی ها گاندی رو دارند آیا ما میگذاریم یگ گاندی در میان ما شکل بگیره ؟ " طنز تاريخ را ببيند که گاندی که در همه جهان به عنوان کسی که مخالف خشونت بود شناخته می شود حال وجه المصاله سياست بازی های کسانی شده است که هر کار می کنند نمی توانند نقش خود را در سرکوب خشونت بار يک انقلاب مردمی و در نتيجه خون جوانان ما بر دستانشان را پاک کنند. و اگر کسی هم فرياد بزند که گاندی هر چه بود دستانش به خون مردم وجوانان هند آلوده نبود فورا متهم به "لجن مال" کردن "شخصیت های ملی" و جلوگيری از ظهور "یگ گاندی در میان ما" می شود. اما آقای گنجی اساسا نیازی نیست کسی شما را لجن مال کند چون چه بخواهيد و چه نخواهيد همکاری با رژیم در خونین بار ترین دوران تاریخ جامعه ما خود همان لجنی است که شما کماکان در آن غوطه ورید. تا زمانی که در مقابل خون هایی که باعث ریخته شدنشان بودید این گونه دروغ می گوئيد و ادعای بی مسئولیتی می کنید و از جان بدربردگان آن دوران،امروز این چنین رذیلانه طلب سند میکنید جایگاه تان در باتلاق است . تا زمانی که نخواهید با صراحت به جنایاتی که مرتکب شدید اعتراف کنيد مطمئننا "لجن مال" خواهید بود ، تنها زمانی قادر خواهيد بود از لجن زاری که در آن غوطه می خوريد خارج شويد که واقعا به مردم بپيونديد و مردم ببینند که عملا در جهت منافع آنان قدم بر می دارید و این کار تنها زمانی انجام خواهد گرفت که با صداقت از گذشته خودتان واز تمامی جنایات گذشته بدون هیچ طفره رفتنی پرده بردارید ، تا آن زمان وظیفه هر انسان با وجدان و شریفی است که چهره واقعی شما را آشکار کند .جلادی که امروز از جان بدربردگان دهه 60 این چنین رذیلانه طلب سند میکند جایگاهی جز باتلاق ندارد . کسانی که نتوانستید بعد از مدتها شکنجه های وحشیانه در دهلیز های مرگتان به حرف آورید و به قتل رسانديد از کجا بايد سند ارائه کنند؟ چه اسنادی واقعییات دهشتناک زندان ها را در آن 5 سال اولی که شما سپاه را بنا کردید و با قدرت سپاه از اوين لاجوردی دفاع نموديد را میتواند تصوير کند؟ جناب گنجی ، از قرار از وقتيکه در خارج از کشور با اکثريتی ها بيشتر دم خور شده ايد ياد گرفته ايد که همچون آنها از نیرو های مبارز و انقلابی سند بخواهيد! در حاليکه اگر کسی قرار باشد سندی ارائه کند اين شما و همپالگی های اکثريتی تان می باشید که بايد اسناد همکاری خود با جمهوری اسلامی را در مقابل ديد همگان قرار دهید و اين اولين گام برای برخورد با گذشته ننگينتان است. البته اسناد جنايات شما موجود است و گاه "عاليجنابان" "خاکستری" هيئت حاکمه گوشه هائی از آنها را به نمايش می گذارند .مثل جريان"پونز" به پيشانی زنان فرو کردن شما در ميدان ولی عصر در سالهای 60که ناطق نوری به آن اشاره کرد.حتما فراموش نکرده ايد که زمانی از "بچه " های دارو دسته ناطق نوری بوديد! آيا بهتر نيست که به جای آنها خودتان پيشقدم شده و اسناد همکاری خود با ماشين سرکوب جمهوری اسلامی را رو کنيد؟ همانطور که گفتم اين ما نيستيم که بايد سند رو کنيم گرچه هزاران سند هم داريم بلکه اين شما ايد که بايد وضغ خودتان را روشن کنيد. برخی از سند های ما در خاوران ها خفته اند و در هر دادگاهی قابل ارائه اند وبرخی در پیکر پر درد زندانیان سیاسی جان بدر برده از زندان های مخوف شما حی الحاضر موجودند. اما حتی اگر بتوانيد همه اين اسناد را ناديده بگيريد با سند داغی که بر دل هزاران مادر گذاشتید چه می خواهيد بکنيد؟ آنهم در شرايطی که خواب "گاندی " شدن را در سر می پرورانيد .خیر آقای گنجی ، "شخصیت های ملی" دست ساز قدرت های بزرگ نیستند و همواره از دل مبارزات آزادیخواهانه مردم بر می خیزند، شخصیت های ملی نمی توانند شریک جنایت کاران بوده باشند و دستشان به خون مردمشان آغشته شده باشد ، شخصیت های ملی منافع مردم را در نظر دارند نه منافع ستمگران را ، شخصیت های ملی در همان سال های جوانی که بقول شما " یک جوان 19 ساله بودم به سپاه پاسداران پیوستم" بر سر زنانی که حجاب مورد دلخواه شما را رعایت نمی کردند پونز نمی کوبیدند! این لباس به تن شما زار می زند .کسی که به علت تضاد هایی که بر سر قدرت با حاکمیت پیدا کرد در چهارچوب اختلافات درونی طبقه حاکمه لب به اعتراض گشود آنهم در شرايطی که مردم ایران سال ها بود که در هر عرصه ای بر علیه رژیم جمهوری اسلامی مبارزه میکردند چگونه می تواند "شخصيت ملی" شود آنهم در شرايطی که حاصل سفر اش به اروپا پاداش 5 میلیون یورویی پارلمان اروپا جهت تاسیس شبکه تلویزیونی ایشان برای به کجراه بردن و منحرف کردن مسیر مبارزات انقلابی مردم ایران می باشد. سارا نیکو 8 ژانویه 201

No comments: