2.12.04

درد دل خوشبخت ترين زنداني سياسي دنيا


1383/9/12
درد دل خوشبخت ترين زنداني سياسي دنيا
,بهروز جاويد طهراني
با عرض درود به خدمت دوستان اينترنتي عزيزم و همچنين دوستان عزيزتا ن يك بار ديگر يك خودكار بدشانس و يك تكه كاغذ بي نوا اسير من شدند و تصميم گرفتم براي شما عزيزانم يك نامه ي خودماني بنويسم ولي اين بار هيچ اميدي ندارم كه اين نامه همانند نامه ي قبلي به دستتان برسدبا اينحال مي نويسم تاحداقل قلبم آرام گيرد .
حدود دو هفته اي است كه فشارها به بند ۱ زندان اوين بي اندازه زياد شده است پيمان پيران را به خاطر اينكه حاضر نبود عكس خميني وخامنه اي را در محل زندگي خود تحمل كندبه بند ۳۵۰ منتقل كردند و هنوز هم ممنوع الملاقات و تلفن مي باشد سعيد ماسوري عضو سازمان مجاهدين خلق رابدون كوچترين دليل و بهانه اي به انفرادي هاي ۲۰۹ انتقال دادند و هنوز حتي نتوانسته تلفني با خانواده اش صحبت كند. اميد عباسقلي نژاد را كاملا ناگهاني به يكي از زندانهاي كرج منتقل كردند و هنوز از سرنوشتش اطلاع درستي در دست نداريم . دليلش هم فقط برپايي يك شام
دوره اي بود كه هر هفته شبهاي جمعه به ميزباني يكي از زندانيان سياسي برگزار مي شد ما نامش را شام همبستگي نهاده بوديم ( كه هنوز هم به همت ديگر بچه هاي سياسي برگزار مي شود . ) به همين خاطر هم دكتر ناصر زرافشان را تهديد به انتقال كردند و سپس ملاقات حضوري تمام زندانيان سياسي را قطع كردند
آقاي بينا داراب زند نيز در اعتراض به همه ي اين فشارها اعلام كرده هر نوع تلفن و ملاقات غير حضوري را تحريم مي كند .امروز در پي ادامه ي فشارها به موهاي من و حسن قيصري ايراد گرفتند بالاخره يك جا مي بايست جلويشان مي ايستاديم كجا بهتر از اينجا كه پا به حريم شخصي ما گزارده بودند و اينبار مي خواستند آزاديهاي فردي ما را محدود كنند .اينبار كوتاه آمدن باج دادن بود.وقتي مديران زندان با مقاومت ما دو نفر روبروشدند حسن قيصري را چون جثه ي ضعيفتري داشت با ضرب و شتم به نگهباني برده وبعد از كوتاه نمودن موهايش به داخل بند برگرداندند .ولي شايد به خاطر قد ۲متري بنده بود كه جرات چنين برخوردي با من را بخود ندادند ( اين هم مزيت دارا بودن قد خيلي بلند) در عوض مرا ممنوع التلفن كرده اندتا زماني كه موهايم را كوتاه كنم البته آن هم برايم اصلا مهم نيست .حد اقل در ظاهر چنين نشان ميدهم هر چه باشد حق هر حقي ارزش مبارزه كردن و هزينه دادن را دارد .چه برسد به حق آزادي فردي و حريم شخصيت انسان . به اميد روزي كه هيچ مسئولي در هيچ مقامي اين اجازه را به خود ندهد تا براي ظاهر و پوشش فرد ديگري تصميم بگيرد . فكر نكنيد مسايل ما و مديران فقط همين ها بود يا اينه به همين جاختم ميشودبزرگترهاي بند در حال برنامه ريزي يكنوع اعتراض جمعي هستند تا جلوي اين برخوردهاي غيرموجه مسئولين زندان را بگيريم . دوستان عزيزم گمان نكنيد كه اين اعتصاب ها و اعتراضات جمعي بي فايده و اثر است دو هفته پيش قبل ازاينكه سعيد ماسوري را به انفرادي هاي ۲۰۹ منتقل كنند ناگهان اعلام شد كه تلفن زندانيان سياسي را به هفته اي دو جلسه كاهش داده انداين عمل تبعيض آميز زندانيهاهمه ي زندانيان سياسي را به اين فكر انداخت كه يك حركت همگاني در جهت مقابله از خودشان نشان دهند.چون فرداي آن روز روز ملاقات بود همه باهم تصميم گرفتيم كه به نشانه ي اعتراض به ملاقات نرويم اين حركت اولين پله اعتراض ما بود همان شب با رسيدن خبر اين عكس العمل ما به مسولين در طي يكعقب نشيني فوري افسر نگهبان زندان اعلام كرد كه وضعيت تلفن زندانيان سياسي بند ۱ به حالت عادي بازگشته است يعني روزي ۱۰ دقيقه . دوستان مي بينيد كه اين اعتراضات جمعي چه نتيجه اي مي دهد اينبار حتي كوچكترين هزينه اي هم نداديم و ساعتي پس از اتحاد خبر پيروزي را دريافت كرديم .اعتراف مي كنم كه بنده قبل از اينكه خبر عقب نشيني مسولين زندان را بشنوم برايم خيلي سخت بود كه ببينم خواهرم به ملاقاتم بيايد و بعد از ساعت ها انتظار براي ديدن من باتحريم ملاقات از سوي من روبرو شود
. خوشبختانه كار به آنجا نكشيد و ما پاداش اتحاد خويش را گرفتيم . اتحاد ما بود كه پشت دشمن را لرزاند مهم اين بود كه همه با هم دست به دست هم حق خود را بگيريم و نتيجه ي اين مهم همصدايي واتحاد . هر چه باشد حق حق است چه ۱۰ دقيقه تلفن و چه آزادي از تمام قيد ها. كاش روزي در خارج از زندان هم مي توانستيم چنين حركت هماهنگ و يكپارچه اي را براي احقاق حقوق خويش انجام دهيم . باز هم مي گويم كه هيچ افتخاري براي من بالاتر از اين نيست كه در كنار چنين مردان راسخ و از خود گذشته اي زندگي كنم واقعا كه در كنار اين شير مردان بودن صفاي خاصي دارد راستش را بخواهيدبه نظر من زيبا ترين حالت يك انسان زماني است كه حقش را از ظالم با سماجت وقلدري باز پس گيرد . بگذريم حالا فهميديد چرا اميدي ندارم كه بتوانم اين نامه را بدست شما برسانم هر چه كه باشد مي نويسم بدون هيچ ترس و نگراني هم مينويسم چون بر روي تخت طبقه ي سوم خود در سالن يك زندان اوين لم داده ام بالاتر از سياهي هم كه رنگي نيست هر چه بگويم نهايتا مي توانند انتقالم دهنده برايم فزقي ندارد نمي توانند مرا زنداني كنند چون اكنون نيز در زندان هستم . براي همين هم از هميشه بيشتر احساس آزادي مي كنم چون من در اينجاروئين تن گشته ام
فقط يك نگراني دارم كه به شدت عذابم ميدهد آن هم ايناست كه نمي توانم در مراسم فروهر ها و همچنين ۱۶ آذر شركت كنم .
لطفا اينبارشما جاي مرا پر كنيد .
خوشبخت ترين زنداني سياسي دنيا
بهروز جاويد طهراني

No comments: