29.8.07

پیام کورش عرفانی به تمامی رفقای سازمان زحمتکشان کردستان ایران _کومله

بروز اختلاف مهم نیست
مدیریت آن مهم است.
پیامی برای همه رفقای سازمان زحمتکشان کردستان ایران – کومله
کورش عرفانی
در روزهای اخیر تنش میان دو جناح در درون سازمان زحمتکشان کردستان ایران – کومله شدت گرفته است. گزارشات در این باره حکایت از آن دارد که متاسفانه حتی احتمال درگیری میان دو طرف نیز وجود دارد. به همین دلیل نیز لازم است امکانات و توانایی های لازم بسیج شود تا مانع ازبروز یک سناریو تاسف بار در این باره شویم.
در این نوشتار نگارنده وارد جزییات اختلافات میان دو جناح نمی شود. زیرا نه مجال آن در این مقاله است و نه نگارنده از تمام جزییات و ابعاد موارد مورد اختلاف آگاه است. برخی سایت ها مطالب مفصل مربوط به این موضوع را ارائه داده اند که علاقمندان می توانند به آن مراجعه کنند.1 اما در اینجا بهتر است که بررسی این موضوع از بعد دیگری بپردازیم واز مسولان و فعالان هر دو طرف این جریان بخواهیم تا با آرامش و دور اندیشی در باره این وجه از موضوع نیز بیاندیشند.
پویایی تشکیلاتی
تجربه ی تاریخی به ما آموخته است که مبارزه ی سیاسی را پدیده ای متحول و پویا بدانیم. یعنی در پی آن نباشیم که یک تشکل سیاسی را به عنوان ساختاری ابدی و ازلی قلمداد کنیم که قرارست بدون هیچ تغییری دهه ها به حیات خود ادامه دهد. ثبات تشکیلاتی یا طبیعی و خودجوش است یا مصنوعی و کنترل شده. نوع نخست ثباتی است نسبی که از درک و تفاهم بازیگران اصلی یک تشکیلات بر می خیزد. در چنین حالتی، یک حزب یا سازمان سیاسی به این دلیل دوام می آورد که اعضا و تصمیم گیرندگان آن دریک چارچوب دمکراتیک به حل و فصل مشکلات، اختلافات و تفاوت دیدگاه ها پرداخته و با تصمیم گیری های مشترک، کار را به پیش می برند. اما در حالت دوم، ثبات تشکیلاتی از اراده و آگاهی اعضای آن بر نمی خیزد، بلکه محصول حضور سنگین رهبری فردی یا اقلیتی کوچک است که با روش هایی مانند مسخ، ترس، توطئه و تهدید، تشکیلات را به طور مصنوعی منسجم نگه داشته و عناصر مخالف را از خود دور کرده و یا حذف می نماید.
بدیهی است که تشکل های سیاسی ایرانی نمی توانند در بستری جدا از فرهنگ اجتماعی حاکم بر تاریخ و جامعه ی ایرانی شکل گرفته و رشد کرده باشند. این رابطه ی تنگاتنگ سبب شده است که بسیاری از تشکل های سیاسی ما زیر نفوذ مستقیم فرهنگ استبداد زده ی ایرانی به مجموعه هایی بسته تبدیل می شوند که به طور معمول یک رهبر کاریزماتیک با بهره گیری از تمامی روش های غیر دمکراتیک و حتی غیر سیاسی بر آنها مسلط شده و در طول زمان، با حذف مخالفان خویش، یک نوع یکدستی مصنوعی و تحمیل شده را بر کل تشکیلات حاکم می کند. این یکدستی، ثبات و بقای تشکیلات را تا حدی فراهم می سازد. اما اشکال کار در اینجاست که چنین تشکیلاتی به طور تجربی دائم باید بهای زیاده روی ها و یا تفریط ها و اشتباهات رهبری خویش را بپردازد و کمترین امکانی برای تصحیح جمعی تصمیمات نادرست فردی رهبر وجود ندارد. عمر، جوانی، امید و حتی جان هزاران نفر در درون این تشکیلات به دلیل خطاهای ناشی از فردیت رهبری بر باد می رود و مبارزه و آن تشکیلات نیز هر دم از دستیابی به هدف سیاسی خود دور می شود. بدیهی است که مستقر ساختن چنین سیستم ضد دمکراتیکی بر یک تشکیلات، نیازمند بحث های ایدئولوژیک ذهنی گرایانه و تکنیک های ارتباطاتی نمایشی، مغزشویی، احساسات گرایی غلیظ، مسخ آفرینی، اتهام زنی، توجیه گری، تخطئه گرایی و حذف سازی های فراوان است. در دل یک تشکیلات ضد دمکراتیک بخش مهمی از وقت و انرژی افراد با این گونه مسائل کاذب به هدر می رود و پیشبرد مبارزه امری ثانوی می گردد.
یک تشکیلات دمکراتیک اما مبنا را بر احترام به فرد و رعایت کرامت و حقوق انسان قرار می دهد. برای همه ی اعضا ارزش و احترام یکسان قائل می شود و برای آنها حق رشد و تعالی فردی قائل است. به همین دلیل نیز دمکراسی تشکیلاتی تلاش می کند تا نظر و اراده ی هر فرد را در تمامی رده های مسولیت پذیری دخالت دهد. دراین تشکیلات، برخوردها نه از روی ترس و وحشت و مسخ، که بر مبنای رفاقت و مهربانی و صمیمیت استوار است و تصمیم گیری ها نه براساس ذهنیت رهبر، که با بکارگیری خرد جمعی کلیه ی اعضا اتخاذ می شود.
مورد مشخص کومله
با بازگشت به مورد خاص موضوع این مقاله باید بگوییم تا آن حد که نگارنده اطلاع دارد تشکیلات «سازمان زحمتکشان کردستان ایران-کومله»ازالگوی یک تشکیلات استبدادی رهبر گرا تا به امروز به دور بوده است. وجود مشی سوسیالیستی و نظام سانترالیسم دمکراتیک در سطح نظری و وجود هزاران انسان مبارز، فرهیخته و از جان گذشته در راه آزادی خود و خلق در سطح عملی سبب شده است که این تشکل، علیرغم تحمل مشکلات، ضربات و حتی چندین انشعاب، بازهم به عنوان یک تشکل مردمی و چپ شناخته شده باشد. اما اگر بخواهیم واقع بینانه برخورد کنیم باید بگوییم که این تشکل، مانند بسیاری دیگر از تشکل های سیاسی ایرانی، هنوز از الگوی یک تشکل دمکراتیک و جمع گرا فاصله دارد. بدیهی است که جداافتادگی جغرافیایی و فیزیکی این تشکل از بستر اجتماعی خویش در درون جامعه کردستان ایران و موقعیت خاص وپیچیده ی کردستان عراق نقش مهمی در این باره ایفا می کند.
اما با وجود نگرانی های شدیدی که در حال حاضر بروز این اختلاف ها میان دو جناح بر انگیخته است و البته تا زمانی که خطر بروز برخورد فیزیکی میان آندو به طور کامل رفع نشود، جای خود را دارد، باید این اختلاف نظرها را به فال نیک گرفت و آنرا نشان دهنده ی بروز تحولی مثبت در درون این تشکیلات دید. زیرا مگر نه اینکه این اختلاف ها از دل تردیدها، شک ها، پرسش ها، زیر سوال بردن ها، کنجکاوی ها، انتقاد ها، خودانتقادگری ها، بحث ها و گفتگوی های اعضای دور و نزدیک این تشکیلات بوجود آمده است؟ پس در این صورت، آیا این اختلافات نمود چیز دیگری جز وجود پویایی ذهنی اعضاء در درون سازمان زحمتکشان ایران - کومله است؟ و آیا پویایی سیاسی نشان دهنده ی زنده بودن یک تشکیلات نیست؟ و مگر نه اینکه برای رشد و تحول نخست باید زنده بود؟
پس همه چیز در این رویدادی که بوجود آمده است منفی نیست و بیش از هر چیز در دل این رخداد به ظاهر نارحت کننده، امر مثبت و سازنده نهفته است. اما این که کدامیک از این دو وجه منفی ( درگیری، زدوخورد و خودزنی) ویا مثبت (تحول سازنده و یاری دهنده به پیشبرد مبارزه) دست بالا را بگیرد به هیچ پارامتر ناشناخته و پیچیده ای بستگی ندارد مگر به درک و اراده و رفتار دست اندرکاران این موضوع. به عبارت دیگر اینجاست که یک تشکیلات نشان می دهد آیا به بلوغ و رشد کیفی رسیده است و یا همچنان در خامی تخریب و تخطئه حرکت می کند؟ آیا تشکیلات آمادگی بهبودی و وارد شدن به فاز دیگری از تحول سازنده ی خود را دارد و یا باید هنوز در تنگناهای وجود محدود، بسته و ایستای خویش دست و پا زند.
فاجعه زدایی از موضوع
به زبان ساده تر این بدیهی است که در دل یک تشکیلات سیاسی حاضر در صحنه ای پر التهاب مانند کردستان عراق زمینه های تحول و تغییر و دگرگونی وجود داشته باشد. این بسیار طبیعی است که پرسش و انتقاد و پیشنهاد و نوآوری وجود داشته باشد. این می ماند که یک تشکیلات می خواهد چگونه این پدیده ها را اداره کند. بروز اختلاف مهم نیست، مدیریت اختلاف مهم است. آیا تشکیلات می خواهد پرسش ها را بدون پاسخ باقی گذارد؟ آیا می خواهد انتقادات را دربست و بی توضیح رد کند؟ آیا می خواهد به پیشنهادات بی اعتنایی کند؟ آیا می خواهد نوآوری ها را سرکوب کند؟ ... و یا بر عکس: می خواهد درصدد پاسخ گویی شفاف و صادقانه به پرسش ها باشد، انتقادها را بررسی ودر صورت درستی، پذیرا باشد، پیشنهادات را با علاقه بشنود و مورد بررسی قرار دهد و قابلیت اجرایی نوآوری ها و دستآوردهای آنان را مطالعه کند. اینها سیاست هایی مشابه و یکسان نیست و نتایج آن نیز مشابه و یکسان نخواهد بود.
واقع گرایی ضروری
این واقعیتی است که از دو سال پیش تاکنون، برخی پرسش ها، انتقادات و پیشنهادات در دل سازمان زحمتکشان ایران – کومله وجود داشته است. برخی از آنها بجا و برخی بی مورد بوده اند، برخی مفید و بعضی ناکارآ بوده اند، بعضی با زبان مناسب و برخی به گونه ای نامناسب مطرح شده اند. اما این خصلت دمکراتیک یک تشکیلات است که نوع برخورد با این نوع پدیده ها – سوال و انتقاد و پیشنهاد- را تعیین می کند. نبود خصلت دمکراتیک است که این پدیده های کاملا عادی و بدیهی سیاسی را به منابع دردسر، تنش و بحران در تشکیلات تبدیل می سازد. و اینک این با اعضای سازمان زحمتکشان کردستان ایران – کومله، در تمامی جناح های خویش است که از خود بپرسند آیا براستی دمکرات منش هستند یا خیر؟ آیا توان مدیریت مناسب اختلافات را دارند یا خیر؟ پاسخ نظری به این سوال یک چیز است، رفتار عملی هر طرف، آنگونه که در تاریخ ثبت خواهد شد و در حافظه ی جمعی مورد قضاوت قرار خواهد گرفت، چیز دیگری است. اینکه هر طرف بخواهد خود را دمکرات منش و طرف مقابل را ناصادق و غیردمکراتیک معرفی کند یک چیز است و اینکه در ورای حرف و گفتار، چه در صحنه روی خواهد داد چیز دیگری است. کلام و بحث و اقناع نظری یک چیز است و تعهد به عمل دمکراتیک و رعایت منش انسانی و احترام به عقیده و حضور و جان دیگران چیز دیگری است. و ر فقای عزیز ما دراین تشکیلات بدانند که قضاوت خلق کرد، مردم ایران و همه ی ناظران و دوستداران سیاسی آنها برعمل است نه بر آنچه می گویند و می نویسند. چه اگرعمل با گفتار در تناقض باشد، حرف چه اهمیتی دارد؟
نگارنده رفیقانه هردو جناح را به اندیشیدن در باره ی این پرسش دعوت می کند:
چگونه خلق کرد به کسانی اعتماد خواهد کرد که حتی قبل از کسب قدرت، سخن خویش پیرامون تعهد به رفتار دمکراتیک و منش انسانی را در حق همرزمان خویش رعایت نکردند ؟
اگر آنها امروز راه سرکوب را در درون تشکیلات به پیش بگیرند چگونه باید به وعده های آنها در مورد فردای آزاد و آباد برای همگان باور داشت؟ آری، چنین اعتمادی جز با مشاهده ی عمل و کنش هر دو طرف میسر نخواهد بود. امروز است که همه ی مبارزان راه رهایی خلق رنجدیده کرد چشم بر این دارند که ببینند چه کسی به آزادی دگراندیشان احترام می گذارد و چه کسی، آزادی مخالفان خویش را ناجوانمردانه و با توجیهات تشکیلاتی و مصلحت اندیشی های سیاسی زیر سوال می برد. اگر قرار باشد فردا خلق کرد به فرد یا افرادی برای رهبری و مدیریت اعتماد و اطمینان کند، امروز است که این فرد یا افراد با تعهد صادقانه ی خویش به آزادی مخالفان و رعایت حق فردی و حق حیات دگراندیشان می توانند این اطمینان را بنیان نهند. امروز است که خلق کرد به طور مثال رفیق عبدالله مهتدی را درصحنه ی تصمیم گیری عملی مورد سنجش قرار می دهد تا ببیند آیا او به راستی اصول دمکراتیک کنش سیاسی را رعایت می کند، تا فردا برای پیشبرد آرمان های خلق کرد در درون ساختار قدرت سیاسی به وی اطمینان کند. نام رفیق مهتدی را به دلیل اهمیت جایگاه کنونی وی در تشکیلات، به عنوان دبیراول کمیته مرکزی سازمان زحمتکشان کردستان ایران – کومله، آوردم، اما این نکته درباره ی همه ی رفقا در این کمیته، در درفتر سیاسی کنونی و در سایر سطوح تشکیلاتی نیز مطرح است. به همین ترتیب که در مورد اعضای جناح اقلیت نیز این موارد صادق است و برخورد سالم، منطقی، واقع گرایانه و توام با احترام و دوستی از جانب آنان لازم و ضروری است. امروز وسایل مدرن ارتباطی اجازه می دهد که همه چیز به آسانی مورد مشاهده و قضاوت باشد و بی شک حافظه ی جمعی از این امکانات بهره می برد.
پیام رفیق شما،
پس ای رفقا؛ به جای آنکه این اختلاف دیدگاهی بوجود آمده میان خود را به یک واقعه ی فاجعه بار تبدیل کنید آنرا به صحنه ی یک تجربه ی دمکراتیک موفق و سازنده مبدل سازید. بگذارید یکبار هم شده مردم ستمدیده ی کردستان شاهد آن باشند که روح آزادیخواهی، دمکرات منشی و رفاقت بر روح استبداد منشی، فردیت گرایی، سرکوبگری و دشمن سازی غلبه کرده است. بگذارید که نسل جوان کرد به طور خاص و نسل جوان ایرانی به طورعام ببیند که بلوغ و پختگی بر رفتار فعالان سیاسی کرد حاکم شده است.
این مهم نیست که حتما با هم به توافقی برسید، قبل از هر چیز این مهم است که حتی بدون توافق به هیچ شکلی از خشونت نسبت به یکدیگرروی نیاورید.
این مهم نیست که در چارچوب یک تشکیلات باقی بمانید یا خیر، این مهم است که حتی در قالب دو تشکیلات، با یکدیگر با احترام و تفاهم همکاری نزدیک داشته باشید.
این مهم نیست که دست از انتقاد به یکدیگر بردارید، این مهم است که در پس این انتقادها احترام به دگراندیشان و منافع میلیونها کرد محروم و ستمدیده مد نظرتان باشد.
نه از بحث و گفتگو و انتقاد باید وحشت داشت ونه حتی از جدایی و انشعاب. وحشت از جدایی وانشعاب ناشی از روحیه ی مطلق گرایانه و تجارب سیاه تاریخی ما است، افراد منطقی و واقع گرا پدیده هایی مانند انشعاب و جدایی سیاسی را اموری عادی و طبیعی درعالم سیاست دانسته و از زمانی که بتوان با رعایت ارزش های خود حضور دگراندیشان را در تشکلی دیگر تحمل کرد نباید از اینگونه موضوعات ترسی به خود راه دهیم.
در پایان امیدوارم که هوشمندی سیاسی، بلوغ تشکیلاتی، رفاقت همرزمی وبه ویژه در نظر داشتن منافع عالیه ی خلق کرد اجازه دهد که روند کنونی از فضای تنش خارج شده و رفقای هر دو جناح در داخل سازمان زحمتکشان کردستان ایران – کومله بتوانند دوره ی حساس کنونی را به گامی در تحول کیفی تشکیلات خود تبدیل کنند و از این طریق یک پیام روشن را برای خلق کرد و دشمنانش بفرستند : درگیری در جبهه ی خلق، هرگز.

No comments: