10.3.06

به بهانه روز زن

به بهانه روز زن
هنگامي كه در اكثرجوامع شرقي و غربي صحبت از زن ميشود.اكثر مردان والبته برخي از زنان به ياد جنس لطيفي مي افتند كه پاكدامن, عفيف, پرهيزگار, ناز, ملوس, گوگولي مگولي وبه قول معروف دلبري كامل است .بعضي از مردان هم اولين چيزي كه در مخيله شان ظهور ميكند سكس است و سريعا برهنه اين كالاي گرانبها را در ذهن خود مجسم ميكنند.زن در نگاه اغلب مردان ايراني يعني لطيفه. ضعيفه. مادري خانه نشين .معشوقه. گيرنده نفقه. ماشين توليد مثل. كنيز خونه يا سنگ صبور و گاهي نيز ميتواند با لغاطي همچون مدير داخلي خونه .وزير جنگ. افتاب مهتاب روشو نديده. منزل.اهل و عيال. لچك به سر .عليا مخدره و ياهمشيره خطاب شوند.
و در هنگامي كه پا را از گليم فراتر گذاشته واز بد روزگار زني لب به شكايت گشود لغاتي همچون پاچه رو ماليده, خراب, هرجائي ,فاحشه و...انتظارش را خواهد كشيد. حال در حالي اين لغات نثار زن ميشود كه بهشت موعود قرار است در زير پاي زن (مادر) قرار گيرد
متاسفانه در جهاني كه ما زندگي ميكنيم اكثر جريانات عقب مانده و ارتجاعي خصوصا در كشورهايي كه حكومتي بر پايه فرامين ما قبل تاريخ دارند همه روزه تعرضاتي سازمان يافته را نسبت به حقوق زنان شكل ميدهند تا از وجود نقش مستقيم زن در مسائل جاري روز و جامعه جلوگيري نمايند .كشور ايران هم با توجه به اينكه داراي ارتجاعي ترين نوع حكومت مذهبي در جهان ميباشدهمواره سعي در تحميل كردن يك اپارتايد نابرابر جنسي بر طبق فرمايشات مرد سالارانه پدر سالاربزرگ محمد و دين اسلام بر زنان ايراني داشته است .اين نوع از حكومت مردسالارهمواره سعي در حبس زنان در زنجير حقارت داشته و با توسل به تيغ برنده استبداد امكان دستيابي به جامعه اي برابر را به رويائي بدل ساخته است.در فرهنگ پوسيده و تزريق شده ايران كه عمري چندين هزار ساله داردو نوعي فرهنگ وارداتيست زن همواره در حاشيه قرار دارد كه البته در برخي موارد هم پا به صحنه گذاشته و تناسب و برابري را طلب كرده كه متاسفانه به شديدترين شكل سركوب شده است.اين فرهنگ غلط و زن ستيزدر طول قرني كه گذشت در دوران تحصيل از مدارج پايين تا سطح عالي به جوانان ايراني القا شده و حكومتهاي وقت در طول سالها در حفظ و حراست از اين فرهنگ كوشيده اند.به عنوان مثال سينماي ايران از بدو تاسيس و شروع كار تا كنون موضوع قتلهاي ناموسي را به دفعات به تصوير كشيده است موضوع تكاندهنده اي كه گاهي هنر پيشه مرد داستان زن يادختري را به جرم خيانت به قتل ميرساند و سالها در پشت ميله هاي زندان به خاطر حفظ ناموس انتظار ازادي را ميكشد وقتي هم كه ازاد شد گوسفند برايش قرباني ميكنند و ازاديش را جشن ميگيرند.يعني به عبارت ساده تر قتل ناموسي جزئي از همان فرهنگ تزريقيست كه در صورت وقوع, خوش غيرتي مردي را ميرساند و مشكل حادي نيست چرا چون به جزئي جدا نشدني از فرهنگ ايراني بدل گرديده و نظام حاكم هم سعي در تشويق به حفظ همين فرهنگ پوسيده وحراست از ان نموده است .
همانطور كه در اغلب خيابانهاي بسياري از كشور هاي اسلامي ميبينيم بر درو ديوار نوشته از پذيرفتن بانوان بد حجاب معذوريم يعني به عبارت ساده تر زنان تنها ميتوانند نوع ديكته شده حكومتي يا سنتي پوشش اجتما عي را بر گزينند
و انچه را كه از قبل به طور ديكته شده اجتماعي و سياسي موجود است را به عنوان پوشش انتخاب كنند يادر برخي مكانهاي عمومي در كشورهاي اسلامي همچون ايران تابلو هائي وجود دارد همانند از پذيرفتن بانوان بد حجاب معذوريم حال انكه خود همين ارزش گذاري حجاب و نوع پوشش با چه معيار و سنجش در چه دوره زماني انجام گرفته و متعلق به چه دوري است جاي شگفتي دارد. اغلب نوع پوشش اسلامي وبرترين ان كه چادر است متعلق به دوران صدر اسلام و شكل گيري حكومت اسلامي در عربستان است دوراني كه در ان اعراب دختران خود را زنده بگور ميكردند و يا به دلايل واهي زنان خود را به قتل ميرساندند در چنين دوره اي اسلام و فرامين ان از اين كشتار تا حدودي جلوگيري كرد ولي در عين حال تحميل نوع پوشش و چگونگي راه و رسم ازدواج و تعيين حقوق زن در جامعه و محدوديت ان را نيز به دنبال داشت. يعني به عبارت ديگر حكومت ايران كه سالهاست با شعار اينكه از ورود فرهنگ غربي به كشور ميخواهد جلوگيري كند خود مروج نوع ديگري از همين فرهنگ غربيست.
در ايران و شايد اغلب كشورهاي اسلامي فقر اجتماعي و فرهنگي سبب بروز نابساماني هاي اجتماعي از قبيل فحشا گرديده كه كشورهائي همچون دبي و عربستان وايران بوضوح گوياي اين فاجعه انساني هستند دختران جواني كه براي امرار معاش و تهيه اولين نيازهاي اجتماعي( خوراك پوشاك و مسكن) مجبور به تن فروشي و ورود در تجارت سكس هستند تجارتي كه در ان سرمايه اصلي جسم و جان دختركان معصوم و ببگناه است دختراني كه برخي هنوز به سن بلوغ نرسيده و نيازمند فضايي سالم براي رشد و تحصيل ميباشند. نوع ديگر همين تجارت سكس نوع شرعي و قانوني ان صيغه ميباشد در واقع كلاهي با پوشش شرع براي استفاده جنسي ازيك دختر و يا زن در جامعه اسلامي كه تنها با جمله زوجتك نفسي الاالمدت المعلوم و الا مهر المعلوم
(خودم را در زمان معلوم و با بهاي معلوم براي تمتع و لذت بردن تو قرار ميدهم )شروع شده و با پرداخت مبلغ ناچيزي براي نوع ديگري از سوئ استفاده جنسي پايان ميپذيرد. حدود چند سال قبل بود كه جرايد جمهوري اسلامي زمان دسترسي به يك زن روسپي (تن فروش) را در تهران هشت دقيقه اعلام كردو بنا بر فرمايش سردار طلائي هشتادو هفت درصد تن فروشي ميان زنان و دختران در ايران بنا بر دلايل اقتصادي و نبود امكانات برايردستيابي به كار و خدمات اجتماعي عنوان شد. اين خود در حاليست كه روزانه صدها دختر و زن ايراني و شرقي در همين كشورهاي اسلامي جهت عيش و نوش صاحبان سرمايه به فروش ميرسند كه دوبي و دارالمبارك گوياي عمق اين فاجعه انساني است .
قوانين اسلامي حاكم بر ايران و ديگر كشورهاي اسلامي گواه روشنسيت از تبعيض و نابرابري وتعرضات اجتماعي به حقوق زنان كه نوع علني انها عبارتند از
ديه يك زن طبق قوانين اسلامي نيمي از يك مرد است يعني زن از ديدگاه اسلام نيمي از مرد است
سهم زن در برخورداري از ميراث نيمي از سهميست كه مرد ميتواند دارا باشد
هيچ زني در ايران در انتخاب نوع پوشش ازاد نيست ووتنها ميتواند نوع ديكته شده مذهبي و دولتي را انتخاب نمايد
شهادت مرد در دادگاه برابر با شهادت يك مرد نيست
خط زدن زنان از پستهاي كليدي و اجتماعي همچون رياست جمهوري قضاوت ودادرسي
يك مرد ميتواند همزمان با چهار زن به طور شرعي ازدواج كرده و چهل زن صيغه اي را نيز در اختياربگيرد حال انكه سزاي زن خائن در ايران سنگسار است و يا قتل ناموسي انتظار ان زن را خواهد كشيد
البته سنتهاي پوسيده و ارتجاعي ضد زن به همين جا معطوف نميشود و ريشه ان را در خانواده ها هم ميتوان يافت به عنوان مثال در اغلب خانواده هاي سنتگرا دختر خانه به چشم موجوديست فرمانبر و مطيع كه صد در صد احساسي از ديد خانواده ندارد وتنها ميتواند عاشق كانديداي منتخب خانواده خصوصا پدر شود و با ان فرد ازدواج نمايد
دختر در خانه حق انتخاب اينده و سرنوشت را ندارد و تنها ميتواند نوع تحميلي از سوي خانواده را برگزيند
مادر اغلب زن دلسوز و فداكاريست كه صبح تا شام ميشويد ميروبد و در مطبخ به پخت و پز مشغول است گاهي هم با گلدوزي بافندگي يا خياطي در خانه كمك خرجيست براي خانواده
در اغلب خانواده هاي ايراني خوشگذراندن و مهماني رفتن براي يك دختر فاجعه اي است هولناك كه حاكي از فساد دختر دارد واي به حال اينكه دختر روزي با جنس مخالف بيرون رفته يا به مصاحبت نشسته باشد
پسر در خانواده كمك حال خانواده خصوصا خانواده هاي كم درامد خواهد شد در حالي كه معيار انتخاب دختر نوع وميزان جهاز و سند پشت قباله خواهد بود
فشار براي ازدواج با كسي كه مورد علاقه دختر نيست و سرانجام ناخوشايند طلاق كه امار در ايران خود گوياي اين مهم است
پسران در ايران تا پاسي از شب گذشته ميتوانند در خيابان باشند ولي براي دختر نه تنها ممكن نيست كه فضاي موجود در جامعه و جو موجود نيز محيط سالمي را براي گشت شبانه نميتواند مهيا سازد كه باز هم اخبار بالاي تجاوزات جنسي درايران خود گواهيست بر اين ادعا
در ايران شيكپوشي و الامد بودن ممكن است پاي دختر و يا زن را به مفاسد باز كند و يامتحجرين مذهبي بر صورت و يا بدن ان دختر و يا زن اسيد بپاشند.
متاسفانه در اغلب كشورهاي مذهبي خصوصاايران پيشرفت خوشي و شادماني به معناي بي بندو باري جا افتاده و سنتگرايان همواره و با توسل به زور سد راه ان ميشوند بدون در نظر گرفتن اين مهم كه جامعه جوان در صورت وجود فضاي مطلوب و ازاد ميتواند زمينه رابراي رشد و تحقق خواستهاي جامعه فراهم اورد. تاسف بار است وقتي جامعه جوان ايران به فضاي ماتم زده بدل شده كه حتي از داشتن كوچكترين ازاديهاي اجتماعي محروم است و معيار و سنجش حدود ازادي فرامينيست بجا مانده از چهارده قرن قبل كه نميتوان معياري در دنياي امروزي برايشان يافت. ولي تقريبا از همان روزي كه تحميل اپارتايد جنسي به زن شكل گرفت جنبش رهائي طلبي و برابري خواهانه زنان هم شكل گرفت جنبشي متشكل از زنان ومردان مترقي كه ساليان سال است در رفع اين تبعيض جنسي ميكوشند ودر اين راه چه بسيار انسانهائي كه از جان ومال خود گذشته اند تا شايد بتوان فضاي بهتري را براي تنفس پديد اورد و زنجيرهاي هر نوع تبعيض را در جهان پاره كرد وجوي سالم براي نسلهاي بعد پديد اورد تا درروند تكامل, بشر به ارزوي داشتن جامعه اي سالم و برابر دست يابد. ياد تمام رهروان ازادي گرامي و جاي رفتگان سبز
بهزاد پيله ور

No comments: