5.3.06

.: نامه يك پناهنده به دنيا: :.

نامه يك پناهنده به دنيا:نامه يك پناهجوي ديروز بي پناه امروزاز زندان شهري به نام بيلجيك :به رئيس سازمان ملل متحد و رئيس سازمان ملل يوان تركيه انكارا و تمام ازاديخواهان وازاد انديشان جهان و تمام سازمانهاي مدعي دفاع از حقوق بشر
خيلي محكم وصريح بيان ميكنم كه ادم و حوا(اجدادبشري)فقط به جرم خوردن ميوه دانستن از درخت فهم ودانش در سالهاي اوليه خلقت از بهشت رانده شدند و به هبوط اجباري در زمين تن در دادند. فقط به جرم دانستن.و اينك بعد از سالها من وارث جرم پدرم هستم .مجرم به جرم دانستن .اولين روزي كه پا به سازمان ملل( يوان) تركيه گذاشتم ودردهاي خود و ظلمي را كه بر من رفته بود خدمت وكيل محترم بيان نمودم با خود انديشيدم بالاخره جائي پيدا شد كه انسانهاي از بنداستبداد رسته حرف خود را بزنندودرد خود رابيان كنند اما غافل از اينكه وكيل مربوطه نه تنها حامي اينجانب نميباشد بلكه عليه من و تمام پناهجويان ميباشد
كه اين امر به تجربه به بنده و تمام دوستان ثابت شده است و بيشتر انسان راياد بازجوهاي زندان مياندازد
.باري ماهها از اين ملاقات شيرين و فراموش نشدني گذشت و من همراه تعداد زيادي از عزيزان هموطنم در زندان شهرهايمان محترما در حبس به سر ميبريم . بدون هيچ گونه كاري بدون هيچ پشتوانه اقتصادي وبه نوعي زندانياني شبيه زندانيان القاعده در جزيره گوانتاناموا در كوبا-تحت نظارت كامل بدون هيچ كمك اقتصادي و حتي اجازه كار . در اين مدت نه دردي از من دوا شد نه مشكلي از مشكلات من كاسته شد بلكه بر عكس روز به روز هم بر دردهاي روحي ورواني من افزوده شد .مضافا درد كليه را كه از دوران بازجوئي به يادگار دارم را به ان اضا فه ميكنم كه در حال حاضركار را به جاي باريك كشانده كه از بيان ان خودداري ميكنم . در اين احوال هر روز اخبار و تهديدات نگران كننده اي هم از ايران به دستم ميرسيد.كه بدترين انها خبر الودگي تنها برادرم به بيماري هپاتيت در بيمارستان دولتي امام خميني به دستم رسيد كه بر اثر تزريق خون الوده در اين مركزدرماني ميباشدكه اين جديذترين ضربه عمال رژيم بر پيكر مجروح خانواده من بود .در همين حال بعد از ۸ ماه يائس و اميد به دادگاه مجددسازمان ملل (يوان) فراخوانده شدم در حين مصاحبه بازجوئي ,من وضعيت بد روحي و جسمي خود را بيان نمودم و ازمسئولين مربوطه تقاضاي كمك پزشكي نمودم ولي متاسفانه هيچ توجهي به من حتی به عنوان يك انسان ننمودند.و چند روز پس از اين بازجوئي دردناك خبر جالب استيناف بنده در يك پاكت زيبا ودر غروبي غم انگيز به دستم رسيد .مات شدم درهم شكستم چگونه باور كنم تنها حامي و ياوري كه ميشناختم مرا به حال خود رها كرد-همچون تخته پاره اي روي اقيانوس .نميدانم چه كنم چه بگويم اصلا جواب نامه را بنويسم يا نه مدت ۱۵ روزاز رسيدن نامه استيناف ميگذرد و من جرات نگاه كردن دوباره به ان را ندارم.شما بگوئيد اقاي دبير كل سازمان ملل.شما بگوئيد اقا و يا خانم رئيس سازمان ملل (يوان) انكارا. تركيه:.شما بگوئيد اي انسانهاي ازاده وازادانديش: .شما بگوئيد من وامثال من چه كنيم: به علت مشكلات سياسي با رژيم حاكم نه راه به عقب داريم و به علت مشكلات اقتصادي نه راهي به جلو .تكليف ما چه ميشود ايا كسي پاسخگوي من و امثال من ميباشد ايا كسي فرياد مارا ميشنود من از شما نه به عنوان يك پناهجو بلكه به عنوان يك انسان ميپرسم من چه كنم من وامثال مرا ياري دهيد اي انسانها.اما در خاتمه سخني با رئيس محترم سازمان ملل( يوان) انكارا-تركيه دارم. شما كه درانتهاي نامه پر مهر استيناف اينجانب امضاي زيبائي نموده ايد و مشكلات وگفتار مرا رد نموده ايد و مرا پناهنده نميشناسيد به شما ميگويم اگر شما هم يك روز- فقط يك روز به صورت ناشناس به زندان شهر ما بيائيد و ميهمان اينجانب شويد(البته خرج راه و خورد وخوراك با خود شماچون اينجانب هيچ كار ودرامد و يا كمكي ندارم.)بله اگرفقط يك روز ميهمان اينجانب شويد و زندگي دردناك مرا و سايرپناهجويان زندان شهرها را از نزديك لمس كنيد تناقض در گفتار كه سهل است دچار تناقض در پندار-كردار-ديدار-شنيدار نيز خواهيد شد.اگر قبول نداريد يك روز فقط يك روز قدم به زندان شهرهاي ما بگذاريد انوقت گفتار متناقض مرا تصديق خواهيد كرد
.صحبت از پژمردن يك برگ نيست
واي-جنگل را بيابان ميكنند
دست خون الوده را در پيش چشم خلق پنهان ميكنند
هيچ حيواني به حيواني نميدارد روا انچه اين نامردمان با جان انسان ميكنند......................................................................
مجيد كريمي
شمع نو
TEL:0090_5553552186

No comments: