14.2.08

وضعیت دانشجویان دربند و ویژگی های جریان چپ در جنبش دانشجویی 1


در گفت وگو با سخنگوی دانشجویان آزادیخواه و برابری طلب
در آذرماه سال 1386، گروهی از دانشجویان اعلام کردند که مراسم 16 آذر، روز دانشجو را چند روز زودتر برگزار می کنند. این گروه خود را دانشجویان آزادیخواه و برابری طلب نام نهاده بودند و پلاکاردهایی که در دست های آنان بود، چنین شعارهایی را در خود داشت. در پی برگزاری تظاهرات روز دانشجو ده ها تن از این دانشجویان در سراسر ایران بازداشت شدند که تعدادی از آنها همچنان در بازداشت به سر میبرند.کاوه عباسیان سخنگوی این دانشجویان درباره آخرین وضعیت دانشجویان آزاد شده و بازداشتی و همچنین دیگر مسایل جنبش دانشجویی و البته

با یک هفته تاخیر به پرسش های شهروند پاسخ داده است.
پاسخ های او را میخوانیم و باز پرسش های دیگری در ذهنمان نقش می بندد. تفاوت جوانان آرمانگرا و مبارز فعلی با همتاهایشان در نسل قبلی مقطع انقلاب چیست؟ آیا این جوانان تاریخ مبارزات گروه های چپ در ایران، ضعف ها و قوت ها، اشتباهات و ندانم کاریهایشان را میدانند؟ تا چه اندازه هیجان و احساس و عملگرایی بر آنان غالب است؟ چقدر ممکن است به تجارب نسل های پیش از خود که این دوران را از سر گذرانده اند، بها دهند؟ درکشان از آزادی چیست، آیا آزادی مخالف را هم در بر میگیرد؟ آیا در راه مبارزه خشونت جایز است؟ اصول حقوق بشر چه جایگاهی نزد آنان دارد؟ و...
چه پاسخ پرسش هایمان را بگیریم و چه نگیریم، آنچه واضح است این جوانان نهال هایی هستند که از خاک سرکوب های خونین دهه 60 و بویژه سال 67سرکشیده اند. زنان و مردانی که در آن دهه به خاک افتادند، زیر لب زمزمه می کردند:
...
نه
باور نمی کنم...
آخر چگونه اینهمه رویای نونهال
نشکفته گل هنوز، ننشسته در بهار
می پژمرد به جان من و خاک می شود
...
این ذره ذره گرمی خاموش وار ما
یک روز بی گمان
سر میزند ز جایی و خورشید می شود*
کاوه عباسیان متولد 1363 و دانشجوی مقطع کارشناسی رشته سینما (دانشگاه هنر تهران) است. در سال گذشته پس از شرکت در کنکور کارشناسی ارشد جامعه شناسی، به دلیل فعالیت های سیاسی رد صلاحیت و یا به عبارتی سه ستاره شد.
کاوه فعالیت های سیاسی خود را در سال 1381 از اولین سال ورود به دانشگاه آغاز کرد. در اسفند 82 به همراه بهروز کریمی زاده سردبیری نشریه ای دانشجویی را عهده دار شد که بعدها از نشریات مهم جنبش دانشجویی شد. پس از توقیف این نشریه، نشریه ی اینترنتی آرت کالت را به همراه چند تن دیگر از جمله امین قضایی ـ که اکنون در زندان به سر می برد ـ منتشر کرد که نشریه ای فرهنگی ـ هنری بود.
کاوه در طول دوران فعالیت سیاسی چندین بار بازداشت و احضار شده است از جمله در اعتصاب کارگران شرکت واحد به همراه 13 دانشجوی دیگر بازداشت شد. در مراسم روز دانشجوی امسال او یکی از سخنران ها بود و از 16 آذر تاکنون، خانواده او در تهدید نیروهای امنیتی قرار دارند و احضاریه ی دادگاه انقلاب را به آن ها ارائه داده اند.
"دانشجویان آزادیخواه و برابری طلب" از چه زمانی شکل گرفتند. آنها را در چه طبقه بندی می توان قرار داد مثلا گروه، سازمان، طیف، و ...
ـ برای بررسی پیدایش دانشجویان آزادی خواه و برابری طلب باید ابتدا به سال 1382 یعنی سالی که جریان چپ در دانشگاه موجودیت خود را به ثبت رساند بازگردیم. در خرداد ماه سال 82 اعتراضات گسترده ای تهران و سپس بسیاری از شهرهای ایران را فرا گرفت که آغازگر آن دانشجویان دانشگاه تهران بودند که اعتراضی را درکوی دانشگاه تهران سازمان دادند. این اعتراض ساده و کوچک به دلیل شرایط خاص جنبش دانشجویی در آن سال به سرعت تبدیل به یک اعتراض گسترده شد. جنبش دانشجویی که در آن دوران به تدریج در حال خلاص کردن خود از توهمات دو خردادی و مشارکتی بود اعتراضی را سازمان داد که مهمترین خصیصه ی آن نداشتن هیچگونه توهمی نسبت به هیچ کدام از جریان های درون حکومتی از جمله اصلاح طلبان بود. دانشجویان در آن سال برای اولین بار این اعتقاد خود را با جسارت تمام فریاد زدند که جریان اصلاح طلبی هیچ دستاوردی بجز تداوم خفقان و اختناق نداشته است. دانشجویان چپ در آن اعتراضات برای اولین بار حضور موثر خود را البته نه چندان سازمان یافته نشان دادند و البته همین اعتراضات و آشکار شدن مواضع رادیکال دانشجویی تبدیل به بستر مناسبی شد برای قدرتمندتر شدن جریان چپ در دانشگاه. و این موضوع تا آنجا ادامه یافت که در 16 آذر همان سال برای اولین بار پلاکارد سرخ آزادی برابری و پلاکارد های حمایت از جنبش کارگری توسط تعداد قابل توجهی از دانشجویان چپ برافراشته شود. در اسفند ماه همان سال نشریه ای پای به عرصه ی جنبش دانشجویی گذاشت که از همان شماره ی اول عکس العمل های متفاوتی را از سوی طیف های مختلف جنبش دانشجویی برانگیخت و بعدها تبدیل به پرتیراژترین، تاثیرگزارترین و مهمترین نشریه ی جنبش دانشجویی شد، نشریه ی "خاک". سیر تحولی جنبش دانشجویی از همین تاریخ با سرعت هر چه بیشتری ادامه یافت. جریان چپ حضور پر افتخار خود را در جنبش دانشجویی به اثبات رسانیده بود و هر روز تعداد بیشتری از دانشجویان و از جمله دانشجویان انجمنی و تحکیمی به این جریان روی می آوردند. از آن پس هر روز بر تعداد برنامه هایی که به ابتکار دانشجویان چپ برگزار می شد، افزوده می شد و همچنین در دانشگاه های زیادی در سراسر کشور دانشجویانی با مواضع چپ اعلام موجودیت می کردند. برای نشان دادن قدرت گرفتن جنبش چپ در طول آن سال باید به 16 آذر سال بعد یعنی سال 1383 اشاره کرد. در آن سال جلسه ی سخنرانی خاتمی که به مناسبت 16 آذر به دانشگاه تهران آمده بود، توسط دانشجویان تبدیل به جلسه ی محاکمه ی وی شد. دانشجویان که تحمل حضور خاتمی را در دانشگاه نداشتند علیه وی شروع به سخنرانی و شعار دادن کردند و همانطور که همه ی دانشجویان به یاد دارند خاتمی نیز با اهانت و فحاشی به دانشجویان سالن چمران دانشکده ی فنی را ترک کرد. از جمله مراسمی که دانشجویان چپ هر ساله در دانشگاه برگزار می کردند می توان به مراسم 16 آذر (روز دانشجو)، 8 مارس (روز جهانی زن) و اول ماه می (روز جهانی کارگر) اشاره کرد. سیر اتفاقاتی که منجر به قدرتمندتر شدن جنبش چپ در دانشگاه شد به سرعت پیش رفت تا به سال 1385 رسیدیم. در آن سال لازم شد تا طی مرزبندی های مشخصی تفاوت های جنبش چپ دانشجویی را با افکار التقاطی و رفرمیستی اعلام کرده و اندیشه ی خود را تحت عنوان اندیشه ی چپ رادیکال به صورت شفاف بیان نماییم. در آن سال بر طبق مذاکراتی که با جریان های مختلف دانشجویی داشتیم تصمیم گرفتیم مراسم 16 آذر را به صورت مشترک با جریان های دیگر برگزار کنیم. از آنجایی که در آن مراسم جریان های مختلفی با سبک کار و اندیشه های متفاوت حضور داشتند تصمیم گرفتیم که برای مرزبندی مشخص و اعلام تفاوت هایمان نامی را بر اساس یکی از شعارهایمان انتخاب کنیم و نام دانشجویان آزادی خواه و برابری طلب نامی بود که بر اساس یکی از اصیل ترین شعارهایمان یعنی "آزادی برابری" انتخاب کردیم. از آن پس بیانیه های دانشجویان چپ تحت این عنوان منتشر و پخش می شد و نام دانشجویان آزادی خواه و برابری طلب تبدیل به نام جنبشی دانشجویان چپ شد.
خواست های دانشجویان آزادی خواه و برابری طلب مشخصا چیست و چه تفاوت هایی با خواست های سایر گروه های دانشجویی دارد؟
ـ از آنجایی که دانشجویان آزادی خواه و برابری طلب را میتوان نمایندگان جنبش چپ در دانشگاه دانست در نتیجه خواسته های آنان نیز به صورت مشخص نشات گرفته ازاندیشه ی چپ است که سابقه ای دو قرنه داشته و در سرتاسر جهان توسط جریان ها و جنبش های مختلف نمایندگی شده است. در ایران نیز در این سال ها اندیشه ی چپ در دانشگاه ها با این نام نمایندگی شده است. همانطور که از نام این جنبش نیز برمی آید خواست آزادی و برابری یکی از شناخته شده ترین خواسته های این جنبش است که علیرغم سرکوب های دهشتناکی که پشت سر گذاشته همچنان این پرچم را برافراشته نگاه داشته است. دانشجویان آزادی خواه و برابری طلب نه تنها خواسته های صنفی و سیاسی خود را مطرح می کنند، بلکه همیشه مهمترین حامی جنبش های اجتماعی دیگر همچون جنبش کارگری و جنبش زنان بوده اند. دستگیری های گسترده ی دانشجویان آزادی خواه و برابری طلب در حرکت های اعتراضی جنبش کارگری و زنان دلیلی است بر اثبات این مدعا. از آنجایی که این دانشجویان خود را متعلق به سنت چپی می دانند که پس از شکل گیری نظام سرمایه داری و طبقه ی کارگر به وجود آمد، در نتیجه خواسته های خود را نیز بر اساس تضاد طبقاتی و نابرابری های موجود در جامعه تبیین کرده اند. اگر به صورت مشخص بخواهیم خواسته ی نهایی دانشجویان آزادی خواه و برابری طلب را بیان کنیم باید بگوییم که آنان خواهان واژگونی این نظم سرمایه دارانه ای هستند که بزرگترین ارمغانش برای بشریت، تضاد طبقاتی، جنگ و خونریزی، تبعیض جنسی و بردگی مدرن بوده است. جدای از این هدف تاریخی و نهایی دانشجویان آزادی خواه و برابری طلب، خواسته های تاکتیکی و مقطعی آنان نیز از رادیکالیسم مختص جنبش چپ برخوردار است و همین رادیکالیسم چپ مهمترین نقطه ی تفاوت این دانشجویان با جریان های دیگر است. در حالیکه جریان هایی همچون دفتر تحکیم وحدت و لیبرال ها به واسطه ی فرصت طلبی ذاتی خود همیشه از در سازش با حکومت درآمده اند، دانشجویان آزادی خواه و برابری طلب به واسطه ی همین رادیکالیسم چپ همیشه اعتراض و مخالفت خود را با سیاست های حکومت آشکارا و بدون تعارف اعلام کرده اند. به عنوان مثالی بر اپورتونیسم و سازشکاری جریانات راست در دانشگاه در همین اعتراضات اخیر در کوی دانشگاه تهران شاهد بودیم که در حالیکه گارد ویژه ضد شورش به محل زندگی دانشجویان حمله کرده و آنان را مورد ضرب و شتم قرار داده بود، تنها کاری که این جریانات انجام دادند این بود که دانشجویان را به آرامش

دعوت کرده و آنان را از شعارهای سیاسی پرهیز دادند و البته برای اعضای مجروح گارد ویژه دل سوزاندند


1 comment:

Anonymous said...

salam
ali bud
movafagh bashib
ya hagh!